هووووووووووووووووووي با شمام

ساخت وبلاگ
میدونین چه اتفاقی می افته وقتی سهام یک شرکت عمومی میشه؟برای اینکه سرمایه گذارارو از دست ندن ، میان مواد اولیه اش رو ارزونتر انتخاب می‌کنند، چرا؟ چون حاشیه سود و بالا نگه دارن ، و سرمایه گذارا سفت بچسبند به سهام شون که سودآوری خوبی داره ولی مصرف کننده ناراضی میشه ، اگر خیلی تغییر بدن که به راحتی میتونم بعد از چند وقت ورشکستگی شون و اعلام کنن اما اگه کمتر از کیفیت محصول شون دزدی کنن ، تا مدت طولانی میتونن توی ساحل امن سودآوری شون بمونن . هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1402 ساعت: 4:39

امروز تولدم

سی و سومین باری که میخوام برم که دور خورشید بگردم

از خواب که پاشدم دیدم یک دسته گل رز قرمز که لا به لاش دو تا شاخه ی صورتیه با یک کارتپستال بالا سرم ، نگو همسر جان ساعت هفت صبح رفتن یک دسته گل خریدن برای اینکه وقتی من بیدار میشم چشمم بهش بیافته ، ممنون عشقم واسه تمام لحظاتی که سعی میکنی من خوشحال باشم ، برای کوچیییییک و بزرگش ، برای همه چیز ممنون قلب خوش ذات من

هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1402 ساعت: 4:39

احساس همدردی در من خیلی بالاست تا حدی که از ناراحتی آدمهایی که ناراحتم کردن هم ناراحت میشم ، و نمیپرم بالای میز دست بزنم و ذوق کنم که چه خوب که خورد تو ذوقش ، چه خوب که زمین خورد ، چه خوب که ناراحت شد اما .....زندگی توی شهرهای مختلف و آشنایی با آدم‌های خوب و بد بهم یاد داد که فقط غم کسی رو بخورم که غمم و خورده ، فقط کسی رو رو سفید کنم که روسیاهی منو نخواسته ، فقط اونی که کنارم تلاش کرده تا کم نیارم و کنارش تلاش کنم تا کم نیاره ، میدونین چرا؟ چون در غیر اینصورت خودم و هدر دادم ، زندگی اونقدر کوتاهه که آدم نمیدونه یک ساعت دیگه زنده اس یا نه ، واسه همین ترجیح ام خودمم و آدمایی که دوسم دارن و بهم اهمیت میدن ، بقیه هیچ اهمیتی ندارن .تا اطلاع ثانوی تمام همدردی مو برای خودم وهمسرم و خانواده ام لازم دارم . هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1402 ساعت: 4:39

بابابزرگم بخش دار بود

داییم عضو شورای شهر شد و مدتی هم شهردار شد

حالا پسرش عاشق سیاست و میخواد نماینده مجلس بشه

خیلی جالب که هیچ کدوم از اعضای خانواده بهش توجه نکردن ، با اینکه هیچ کدومش هیچ برنامه ای براش نداشتن ، اما انگاری علاقه ی مشترک همه شون بودن . اینم ی جور شغل موروثی دیگه .

هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت: 15:45

بهمن رسید و برگ جدیدی اضافه کرد....اول از همه یکم بهمن تولد مادر جانانم رو تبریک میگم ، اون زن قلب تپنده ی من ، که بیرون از بدنم زندگی میکنه .دوم در وصف ماه بهمن باید گفت : زمین در یخبسته ترین حالتش قرار میگیره ، اصلا به همین دلیل که وقتی اون گوله های برفی غول آسا از بالا به پایین سر میخورن ، میگیم بهمن اومده ، همینقدر سرد و یخ ، همینقدر آروم و چشم نواز و همینقدر دهشتناک میتونه باشه .سوم اینکه ماه تولد خودم و به همه ی متولدین این ماه تبریک میگم ، خودمونم میدونیم که چقدر میتونیم خوب یا چقدر میتونیم بد باشیم و این بستگی به تو داره که کدومش باشی ، درست مثل برف که هم میتونه بسیار زیبا باشه و با یخ زدن زمین ازش محافظت کنه و هم میتونه یهو آوار شه روی تنها کلبه ی کوهستان و خرابش کنه و آدماشو بکشه، اینجاست که شاعر میگه :من زمستان زاده ام از سوز میترسانیم؟من زمستانم بیا بر من بلای لعنتیچهارم اینکه بهمن به معنای منش نیک و نیک کردار ، باعث بسی خوشحالی و مسرت که توی این ماه به دنیا اومدم و نه تنها با مادرم هم ماه هستم بلکه به زمره ی نیک منش های بهمنی و تاثیرات خوب این ماه بر شخصیت ام پیوستمبهمن :بهمن (در فارسی دری: دلو) یازدهمین ماه سال در گاه‌شماری هجری خورشیدی است و همواره ۳۰ روز دارد و از روز ۳۰۷م سال آغاز شده و در روز ۳۳۶م سال پایان می‌یابد. بهمن دومین ماه فصل زمستان است.برج فلکی بهمن‌ماه برج دلو (آبریز) است که یازدهمین برج فلکی از دائرةالبروج است. نماد برج بهمن، آبریز نامیده می‌شود. عنصر این برج هوا است.در گاه‌شماری رسمی ایران نام این ماه از نام ماه یازدهم گاه‌شماری اوستایی نو برگرفته شده‌است. در گاه‌شماری زرتشتی دومین روز هر برج نیز بهمن نام دارد و در بهمن‌روز از بهمن‌ماه، جشن بهمن هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت: 15:45

پایان نامه ارشدم توی کتابخونه ملی ثبت شد ، و چقدر خوشحال شدم ازینکه ارزش علمی پایان نامه ام انقدر بالا بوده ، همینطور ازم دعوت شد ازش یک مقاله بنویسم تا توی نشریه علمی دانشگاه چاپ بشه ، حتی یکی از اساتیدم بهم ایمیل زد که برای نشریه های دیگه هم ارسال اش کنم ، چون تا به حال هیچکس روی این موضوع کار نکرده ، چه توی ایران چه توی جهان ، و اگر ترجمه اش کنم میتونم باهاش فاوند هم بگیرم برای کشور های دیگه ، خیلی برای پایان نامه ام زحمت کشیدم ، و یک استاد فوق العاده سخت گیر داشتم که بعد از یک سال و نیم پایان نامه ام و تایید کرد ، و اصولا روی سه سال تائید میکنه ، از ته دلم خوشحالم انگار دستمزد یک سال و نیم زحمت روی پایان نامه ام و گرفته ام هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 51 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت: 15:45

دوازدهم دی ماه

واقعا هرکسی روز رشت و گذاشته توی زمستون دستش درد نکنه ، رشت حتی پاییز هم نیست ، حتی شهریور هم نیست ، فقط زمستون ، با شخصیت صد در صد زمستونی ، روزت مبارک شهری که توش چشمم و به این دنیا باز کردم ، شهر فرهیخته ی من .

هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 18 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 14:48

چی شد که غذای شب عید سبزی پلو با ماهی شد؟

شاید چون دسترسی به ماهی و آبزیان کمتر بود .

اما نکته ای که میخوام بگم اینه : که این روزا که سال نو میلادی ، همه ی دنیا هم آبزیان خور میشن ، سالمون و خاویار و اختاپوس .... ، انگاری غذا خوبه ی اونا هم آبزیان .

هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 20 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 14:48

سلام

خوش اومدین

این وبلاگ با تموم عکس ها و مطالبش حاصل یک سوم زندگی منه ،از سفرنامه هام ، مسائل علمی تا شعرهام و روزمره نویسی هام , و امیدوارم اگر دانشی ازین صفحه بر شما اضافه شد ، لطفا یک فاتحه برای پدرم ختم کنید ۔

هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 14:48

یادم میاد وقتی بچه بودم همه اش خونه ی عزیز جونم بودیم ، یهو ی خانومی بعد از صبحانه از در میومد تو میگفت : حاج خانم پنبه زن اومده (بهش حلاج یا نداف هم میگفتن ) ، بعد از هر خونه ای یک زن درمیومد و دوچرخه ی پنبه زن و دوره میکردن ، و بعضی ها که تعداد کمی رخت خواب داشتن یکی دو ساعت استخدامش میکردن ، مثلا اینجوری بود که اونا باید چند نفر میشدن و توی یک روز پنبه زن و میگرفتن واسه کارشون ، ولی بقیه مثل عزیزجونم که کلی رخت خواب داشت و چند تا دختر و پسر دم بخت و حتی کلی نوه که مدام رخت خواب هارو نجس میکردن و یا به قول ما گیلک ها ( مردِ مهمون ) میومد براشون یک روز کامل یا گاهی یک روز و نیم پنبه زن و میگرفتن تا رخت خواب هاشونو وشا کنه یا اصطلاحا پنبه هارو شاد و مرتب کنه و پف اون رخت خواب ها برگرده که اصولا سالی دو بار اینکارو میکردن یکی شهریور و یکی اسفند ، بعد یادمه پنبه زن وقتی وارد کوچه ای میشد با صدای بلند و آواز مانند چند تا جمله رو تکرار می‌کرد که خیلی بانمک بود واسه ما کوچیکترا و زمانی که زنها به توافق نمی‌رسیدند که کدوماشون توی یک روز باشن یا کی کدوم روز باشه پنبه زن تهدید می‌کرد که کلا سه روز بیشتر نمیتونه واسه اون کوچه وقت بذاره و باید به کوچه های بعدی هم سر بزنه، خلاصه اینکه پنبه زن میومد توی حیات و اون صدای بامزه ی به یاد موندنی ( ریویو رَ رَ ریو ) کل روز شنیده می‌شد و یک جلیقه ی مشکی داشت که قیچی و چاقو ، ازین آویزهای وزن کشی ، متر و چند تا سوزن و نخ به جلیقه اش وصل بود ، گاهی وقتا پنبه ها رو کیلویی حساب می‌کرد، گاهی متری ، ولی هرچی بود کارو درمی‌آورد، تازه گاهی پنبه ی جدید هم به رخت خواب ها اضافه می‌کرد، یا مثلا عزیز جون بهش میگفت : یک بالش جدید بدوزه و همونجا می‌دوخت و آما هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1402 ساعت: 0:08

چطور میتونم با اون کسی که از من توی ذهنت ساختی رقابت کنم ؟این جمله هم میتونه نشون دهنده ی این باشه که طرف مقابل از ما اون شاهکار آفرینش که نیستیم و ساخته .هم میتونه نشون بده که طرف از از ما یک دیو بدجنس و دو سر که نیستیم رو ساخته ، به علاوه کل چیزهایی که هستیم و تنها ذهنش پذیرفته .و آره واقعیت اش اینه که ما نمیتونیم رقابت کنیم با تصویر ذهنی آدمها از خودمونواسه همینم نباید به آدمها بیش از خودمون اهمیت بدیم ، یا حتی تلاش کنیم تا خود واقعی مون رو بهشون نمود کنیم ، چون فقط خودمونیم که میدونیم چقدر برداشت های خوب و بدشون از ما درسته ، البته موفق هم نمیشیم که تغییری به وجود بیاریم ، چون هرچی تلاش کنیم بازم پردازنده ی ذهن اونها اون شکلی عمل میکنه ، نه به شکلی که ما میخواییمتازه ازین بدتر هم داریم اونجایی که جدیدا اسمشو گذاشتن[ کراش] یک نفر توی ذهنش از کسی خوشش میاد و انقدر رویا پردازی میکنه در رابطه با اون آدم که از کل واقعیت دور میشه ، یهو خبر ارتباط اون آدم با یکی دیگر و میشنوه و بهم میریزه ، افسردگی میگیره ، حتی خودکشی میکنه ، اما اون آدم و نمیتونه از ذهنش بیرون کنه ، چرا؟ چون اون رابطه ای که هیچ وقت وجود نداشته توی ذهن ما دهه ها پیش رفته ، خب چطور میشه با آدمی که هیچ موقع وجود نداشته قطع رابطه کرد ؟؟؟و احساس میکنم به همین دلیل که توی علم پزشکی و روان پزشکی و ادیان مختلف میگن که ارتباط جنسی باید فیزیکی باشه نه ذهنی و به وجو آوردنش یعنی اعتیاد بهش و...احتمالا پیامد های بسیار مخربی داره . هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1402 ساعت: 0:08

وقتی به موتزارت گوش میدی تنها چیزی که به گوشت میرسه شیطنت یک مرد قاطع و پررو ، و بعد وقتی میری زندکی نامه اش و میخونی متوجه میشی یک زن ستیز بوده با بیست فرزند .ولی موسیقی باخ اینجوری نیست ، اون با هر نتی که خلق کرده انگاری عدم اطمینان کاملش به جهان رو به نمایش گذاشته ، اون تردید لطیف و دوست داشتنی یک آدم که باعث میشه رو یه جلو بره .حالا وقتی بتهوون گوش میدی جز عشق چیزی نمیشنوی ، همه اش عشق و عشق ، که این دنیا نه بهش سلامتی و بدن درستی داده ، نه خانواده ی سالم اما تو هنوز هم وجود داری و دوستش داری .استاد ویولون ام میگفت : ابن سینا سالها تلاش کرد که ثابت کنه دنیا بر پایه ی ریاضیات میچرخه ، بعد از اثبات اش سالها زمان برد تا خودش نظریه خودش و رد کنه و ثابت کنه جهان بر پایه ی موسیقیه هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 30 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1402 ساعت: 8:16

بعضی ارکستر سمفونیک ها فوق العاده اس ، انگار رهبر ارکستر موسیقی رو بر تمام اجزا و جوارح ات جاری میکنه بعد از روی نوازندهدها بلند میکنه و میکوبه به درو دیوار ، یا از یک تیم نوازندگی نت ها رو برمی‌داره و میزنه تو سر نت ساز تیم نوازندگان بعدی

هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 32 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1402 ساعت: 8:16

این یک تفسیر : وقتی خودتو میسپری به آب و هیچ دخالتی در شکل موندنت تو آب نمیکنی و آب تمام بدنت و گوش هاتو فرامیگیره نه دیگه صدای موج و میشنوی و نه دیگه صدای هیچ چیز دیگه ای رو ، اگر چشم تو باز کنی آسمون و میبینی نهایتا چند تا پرنده ولاغیر ، و تنها صدایی که میشنوی صدای نفس کشیدنت که کم کم همگام میشه با شکل حرکتت روی آب ، و به وضوح صدای نفس کشیدن از طریق دستگاه اکسیژن ، صدای فرو رفتن و بیرون جستن نفست از توی دیافراگمتو حس میکنی ، چه حس رهایی بی نظیری ، عمرا هم دلت نمیخواد که اون لحظات تموم شه ، هرکسی تجربه اش کرده باشه ، نوش جونش . و خداوند آفریننده ی دریا و آب و قطرات و ذرات رو شکر ، و خداوندی که فرصت لذت بردن از نعمت هاشو میده هم شکر ، و خداوندی که بدن سالم بهمون میده برای ملحق شدن به این فرصت هم شکر ، خدای امواج های آرام و ساحل های امن شکرت . هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 32 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1402 ساعت: 8:16

قاعده ی بازی اینجوریه که اول سرپا شی ، رشد کنی ، بعد شروع به دویدن کنی ، یعنی چی ؟
یعنی اینکه اول روی توانمندیت کار کنی، مهارت و تجربه ی لازم و کسب کنی بعد شروع به رقابت کنی (حالا یا رقابت با خودت و بهتر شدنت از قبل ، یا رقابت با دیگران ) نه اینکه هنوز راه نیافتاده ، شروع کنی به دویدن ....

هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 73 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 11:10

شما هر موادی رو با هر دمایی توی محیط قرار بدین ، با محیط همدما میشه . مثلا مرغ یخ زده رو بذارین بیرون از یخچال ، بعد از مدتی یخش آب میشه و به دمای محیط میرسه ، و اگه محیط ۳۰ درجه باشه به همون ۳۰ درجه میرسه ، اگر هم پنج درجه باشه ، همون پنج درجه ، خب تا اینجارو که همه موافقیم با هم .حالا فرض کنید یک آدم وارد یگ محیط میشه ، از یک فرهنگ غنی میاد ، و هیچ کم و کاستی ای هم اون فرهنگ نداره ، که بخواد با یک فرهنگ دیگه پرش کنه ، چه اتفاقی می افته؟نه ، اصلا فکرش رو هم نکنید که تاثیر نپذیره ، انسان هم مثل تمامی موادهای عالی و معدنی به محیط واکنش نشون میده ، سالها زندگی در قشم و نزدیک به یک دهه زندگی در خارج از ایران بهم ثابت کرده ، هرچی که باشیم و از هر فرهنگی که بیاییم از محیط تاثیر میگیریم و بر محیط تاثیر میذاریم . حتی توی یک طبقه ی اجتماعی خاص همه عین هم رفتار میکنن ، یا توی یک شغل خاص ، همه عین هم تجارت میکنن ، مثلا بیشتر کسایی که دامداری دارن ، اصولا آدمایی هستن که اصلا نمیتونن پیچیده فکر کنن و عمیق نیستن وقتی هم دارن صحبت میکنن ، بیشتر مثال هاشون از دام هاشونه ، چون چیزی در اون محیط وجود نداره برای عمیق تر شدن ، در همون حد کفایت میکنه . هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 56 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 11:10

۵ ماهه که به عمان برگشتم و ایندفعه به همراه همسرم ، خیلی زیاد با قبل از کرونا فرق کرده ، و میشه گفت داره رو به مسیر با کیفیتی میره ، اول از همه باید بگم که هنوز اون مشکل همیشگیش رو داره : کار پیدا کردن توش سخته ، چرا ؟؟؟؟ چون تمام مشاغل توسط هندی ها قبضه شده ، ولی فضا برای کارآفرینی وجود داره ، یکی دیگه از تغییراتی که کرده اینه که پادشاه جدید بهشون یارانه میده معادل ۸۵ ریال عمان برای هر نفر ، که میشه خرج یک ماه خرید سوپر مارکت و سوپر گوشت و سوپر میوه . دوم اینکه همه چیز از قبل از کرونا ارزونتر شده ، چون مازاد بودجه ی دولت شون به ۳۰۰۰ میلیارد دلار رسیده و قبل از کرونا به ازای هر ریال میتونستی ۲.۵ دلار دریافت کنی ، اما الان به ازای هر ریال ۲.۶ دلار دریافت مسکنی، خب نوش جونشون پول با ارزششون ، کرایه های خونه خیلی ارزونتر از قبل از کرونا شده ، اوت موقع رنج اجاره ها بین ۲۲۰ تا ۳۰۰ ریال عمان بود الان بین ۱۵۰ تا ۲۳۰ ، تازه خیلی هاشونم پول آب و برق و اینترنت رو هم پرداخت میکنن ، و بعضی ها فقط یک ماه اجاره رو مجانی میکنن و فقط اجاره ۱۲ ماه رو میگیرن ، البته ی هزینه ی آب و برق و اینترنت تقریبا ماهی ۳۰ ریال میشه .سه هفته پیش یک خبری خوندم که نوشته بود عمان رو به عنوان سوئیس خاورمیانه لقب دادن به خاطر کیفیت بالای زندگی شهروندان اش ، مثلا هر مواد خوراکی ای که وارد عمان میشه ، ۱۰ روز قرنطینه میشه و بارها آزمایش میشه تا وارد بازار شه .هر کسی که حتی یک کارگر با درآمد ماهی ۱۵۰ ریال باشه هم میتونه اینجا زندگی کنه و دووم بیاره البته با شرایط مناسب طبقه ی خودش ، ولی رویای کسی در دور دست نیست ، دردسترس .یا مثلا برای شهروندان خارجی شش ماه کلاس رانندگی میذارن تا طریقه ی رانندگی رو یاد بگیرن ، ال هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 80 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 11:10